پرویز پرستویی یکی از پیشکسوتان پر مخاطب در اینستاگرام صفحه شخصی خود را با شعری بروز کرد.
چه طلوعی ،
جانم ....
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم ،
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا ،
به خدایی که خودم میدانم ،
نه خدایی که برایم از خشم ،
نه خدایی که برایم از قهر،
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند .....
به خدایی که خودم میدانم ،
به خدایی که دلش پروانه است ،
و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید،
و به باران گفته است باغها تشنه شدند ،
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست،
که مبادا که ترک بردارد ،
به خدایی که خودم میدانم
چه خدایی
رامبد جوان تهیه کننده و مجری برنامه محبوب خندوانه که به احترام ماه های محرم و صفر موقتا پخش آن قطع شده، کاریکاتوری از خود با آرم خندوانه را در صفحه اینستاگرام خود به اشتراک گذاشته است.
گل آفتابگردان رو به نور می چرخد و آدمی رو به خدا .
ما همه آفتابگردانيم.
اگر آفتابگردان به خاك خيره شود و به تيرگي، ديگر آفتابگردان نيست.
آفتابگردان كاشف معدن صبح است و با سياهي نسبت ندارد.
اينها را گل آفتابگردان به من گفت و من تماشايش ميكردم كه خورشيد كوچكي بود در زمين و هر گلبرگش شعلهاي بود و دايرهاي داغ در دلش ميسوخت.
آفتابگردان به من گفت: وقتي دهقان بذر آفتابگردان را ميكارد، مطمئن است كه او خورشيد را پيدا خواهد كرد.
آفتابگردان هيچ وقت چيزي را با خورشيد اشتباه نميگيرد؛ اما انسان همه چيز را با خدا اشتباه ميگيرد.
آفتابگردان راهش را بلد است و كارش را ميداند. او جز دوست داشتن آفتاب و فهميدن خورشيد، كاري ندارد.
او همه زندگياش را وقف نور ميكند، در نور به دنيا ميآيد و در نور ميميرد. نور ميخورد و نور ميزايد.
دلخوشي آفتابگردان تنها آفتاب است.
آفتابگردان با آفتاب آميخته است و انسان با خدا.
بدون آفتاب، آفتابگردان ميميرد؛ بدون خدا، انسان.
آفتابگردان گفت: روزي كه آفتابگردان به آفتاب بپيوندد، ديگر آفتابگرداني نخواهد ماند و روزي كه تو به خدا برسي، ديگر «تويي» نميماند.
آفتابگردان گفت من فاصلههايم را با نور پر ميكنم، تو فاصلهها را چگونه پُر ميكني؟ آفتابگردان اين را گفت و خاموش شد.
گفتوگوي من و آفتابگردان ناتمام ماند.
زيرا كه او در آفتاب غرق شده بود.
جلو رفتم بوييدمش، بوي خورشيد ميداد.
تب داشت و عاشق بود.
خداحافظي كردم، داشتم ميرفتم كه نسيمي رد شد و گفت: نام آفتابگردان همه را به ياد آفتاب مياندازد، نام انسان آيا كسي را به ياد خدا خواهد انداخت؟
پس از ترور های ناجوانمردانه منافقین، مسئله ی حفاظت از جان شخصیت های کشور جدی شد.
بسیاری از آنها، قبلاً تمایلی به این محدودیت ها نداشتند و علاقه مند بودند، مثل قبل از انقلاب، در میان مردم باشند.
از شهید باهنر دعوت کرده بودم تا در مسجد کوچک محله مان، موسی بن جعفر(ع)، سخنرانی کند. مجبور شد تا به سئوالات زیاد بچه محل ها راجع به حفاظت و ماشین خود توضیح دهد.(رحمه الله علیه)
با موتور سیکلت و دم پائی ، مستقیماً تا کنار پله های درب شیشه ای دولت، در حیاط نخست وزیری رفتم و ایشان را تا مسجد محل راهنمایی کردم.
.
*** پی نوشت***
.
متاسفانه اصل مسئله حفاظت، امروز تبدیل به هویت جدید و تشخص ثانویه برخی مسئولین شده است.
کشور ما به لطف الهی امن است. خوب است مسئولین، برخی مواقع حفاظت ها را کنار بگذارند و در میان مردم کوچه و بازار تردد کنند و مستقیماً با آنان معاشرت نمایند.
مطمئن باشند هیچ آسیبی به آن ها نمی رسد.
تست گريم اميركبير در نمايش "خاطرات و كابوسهاى جامه دار از زندگى و قتل ميرزا تقى خان اميركبير(طراح گريم: سعيد ملكان). اين نمايش قرار است از بيست و يكم آبان نود و چهار در تالار وحدت به روى صحنه برود.
نویسنده، طراح و کارگردان: علی رفیعی
بازیگران:
سیامک صفری، مهدی سلطانی، مریم سعادت، مصطفی ساسانی، نسرین درخشانزاده، سارا رسولزاده، فروغ قجابگلی، زهیر یاری، عباس جمالی، ساناز روشنی، هوشنگ قوانلو، یلدا عباسی، وحید آجرلو، عباس آقاجانی، مجتبی آقامیرزایی، حامد احمدجو، سعید احمدی، مهسا باقری، شیما بختیاری، عزالدین توفیق، نواب ثریا، مسعود جهانبخش، میثم دامنزه، راشین دیدنده، شیرین ریاضی، فرزانه زینتی، علی صادقی، حسین کریمی، مصطفی لطیفیخواه، لاله نورالدین موسی، روهان نیکخواه، نرگس نیکسیرت، پریا وزیری
شبه جزيره ميانكاله با اقا محمد كه يكي از مهربانترين و مهمان نوازترين ساكنين اونجا بود
اون ساختمانهاي پشتي مربوط به زمان حمله روسها به شمال كشوره..پايگاه روسيه اي ها بوده
ميانكاله بهشت گمشده است