مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت، کارهات رو روبراه کن!
منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری، کارهات رو روبراه کن!
شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن!
معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگردش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم، نمیتونم بیام.
پسره زنگ میزه به پدربزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد، بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم.
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه: مسافرت رو لغو کن؛ من با نوه ام سرم بنده
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه!
شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد؛ نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت!
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم؛ پس دارم میام که بریم سر درس و مشق!
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت، معلمم برنامه اش عوض شد و میاد!
مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو که بریم مسافرت...