loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 154 شنبه 01 آذر 1399 نظرات (0)
دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند. یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمیدانست. هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ میگرفت، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می‌انداخت تا ماهی ها تازه بمانند، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب میکرد. ماهیگیر با تجربه از اینکه می‌دید آن مرد چگونه ماهی را از دست میدهد بسیار متعجب بود. پس از مدتی از او پرسید چرا ماهی‌های به این بزرگی را به دریا پرت میکنی؟ مرد جواب داد: آخر تا به من کوچک است. گاهی ما نیز همانند مرد ماهیگیر، شانس‌های بزرگ، شغل‌های بزرگ، رویاهای بزرگ و فرصت های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی میدارد را قبول نمیکنیم چون ایمانمان کم است. این جمله را بخاطر داشته باشید:“خداوند هیچگاه چیزی را که شایسته آن نباشی به تو نمیدهد.” این بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار میدهد استفاده کن چون هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست. چون تو لایق بهترین ها هستی
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 184
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 623
  • آی پی دیروز : 348
  • بازدید امروز : 2,408
  • باردید دیروز : 952
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 5,588
  • بازدید ماه : 5,588
  • بازدید سال : 132,344
  • بازدید کلی : 5,169,858
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت