loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 405 چهارشنبه 23 مرداد 1398 نظرات (0)

 

روزی روزگاری عرب بیابان گردی بود که با فروش شتران روزگار میگذرانید. او هر بار چند شتر را به جایی میبرد و به خریداران می فروخت. عرب،مرد ساده دلی بود و همین ساده دلی گاه او را سخت به زحمت می انداخت . روزی ده شتر قطار کرد و سوار بر یکی از ان ها شد  و به راه افتاد.او مدتی که رفت شتر هایش را شمرد نه شتر بوده . ان را که سوار بود حساب نکرده بود . نگران شد و با خودش گفت :دیدی چه کردم ؟به جای ده شتر نه شتر با خود اورده ام. حالا جواب خریدار را چگونه بدهم؟ بعد از شتری که سوار شده بود پیاده شد و شروع به دویدن کرد و شترها را دوباره شمرد: شتر ها ده تا بوده اند. خوشحال شد و با خودش گفت راه طولانی و گرمای بیابان مرا خسته کرده... شترها خود به خود که زیاد نمیشوند. از همان اول هم ده شتر بوده اند و من بی دلیل ترسیدم عرب ساده دل این را با خود گفت و دوباره سوار شتری شد و به راه ادامه داد مدتی که رفت با خودش گفت :من می دانم که ده شتر دارم هر کس هم که از من بپرسد چند شتر داری همین را میگویم ولی کار از محکم کاری عیب نمیکند .

حالا امد و یک دفعه به شهر رسیدم و شتر ها را شمردم و به جای ده شتر نه شتر بود ان وقت چه کار کنم؟

پس بهتر است همین الان دوباره شتر ها را بشمارم . مرد ساده دل دوباره از روی شتری که سوار بود پیاده نشد و نفر به نفر با صبر و حوصله شتر ها را شمرد خوشحال شدن او خیلی زود به اخر رسید چون شترها نه تا بودند . نگران شد و با خودش گفت دیدی چه شد ؟ گفتم که کار از محکم کاری عیب نمیکند من دارم نه شتر میبرم ولی خیال میکنم ده شتر دارم.نمی دانم در این بیابان چه خبر است بعد از روی شتری که سوار بود پیاده شد و دوباره شتر ها را شمرد،شتر ها ده نفر بودند فریادی از شادی شنید و رو به شتر ها کرد وگفت : من هنوز ان قدر پیر نشده ام که نتوانم فرق میان ده و نه بگذارم .

می دانم که ده و نه چه فرقی با هم دارند... حالا هم با خیال راحت سوار میشوم و میروم. عرب ساده دل این را گفت و سوار بر شتر شد و خوشحال و سرحال به راه خودش ادامه داد . همین طور که میرفت کمی برای خودش و شتر ها خواند و زیرچشمی نگاهی به شتر ها انداخت و بی ان که بخواهد شتر ها را شمرد نه شتر در مقابل او بود . باز مثل همیشه شتری که سوار بود حساب نکرد با ناراحتی از روی شتر پایین امد و با خودش گفت سواره باشم نه شتر دارم پیاده باشم ده شتر دارم. بقیه راه را پیاده میروم ،پیاده باشم و ده شتر داشته باشم بهتر از ان است که سواره باشم و نه شتر داشته باشم

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 178
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 624
  • آی پی دیروز : 348
  • بازدید امروز : 2,513
  • باردید دیروز : 952
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 5,693
  • بازدید ماه : 5,693
  • بازدید سال : 132,449
  • بازدید کلی : 5,169,963
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت