loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 254 جمعه 27 مهر 1397 نظرات (0)
صبحی نو در رکاب پاییز است رفتند گذشته ها آینده هنوز هم، در ابهام آویز است... این رنگ های بر نقاشی گویای حال این پاییزَند بیت هایی، ز گزند عشق می‌خوانم! قلم ها رقصیدند رنگ های نقیض آویختند ابر ها را امیدی نیست بهر گریستن آن سوی کوچ پرنده های مدادی باید ندایی بنویسد پاییز غرق عشقی بود نسیم سردی ز آن سوی زمستان آمد جدایی آموخت تن زرد برگ ها لرزید رفت باران... قطره های وقت، نقاب نهانی بر این ابر هاست آری ز زمانی که عشق رفت، زمستانی پشت این برگ هاست سیاهی روی بیت ها رنگ زند آرام... کور کند و گوید کجاست پاییز؟! پاییز شعر های آن سهراب! توطئه دیگری فصل هاست... ‌شب یلدا به درازایی کشید گل های بهار گرمی شهریور یخی بودن دی پاییز نویی ساخت... اگر دلگیر است اگر کنار آفتابی، نسیمی ز سوی برف می آید توطئه ديگری فصل هاست #امیرحسین_کیان #پاییز
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 174
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 616
  • آی پی دیروز : 348
  • بازدید امروز : 1,903
  • باردید دیروز : 952
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 5,083
  • بازدید ماه : 5,083
  • بازدید سال : 131,839
  • بازدید کلی : 5,169,353
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت