loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 255 جمعه 27 مهر 1397 نظرات (0)
صبحی نو در رکاب پاییز است رفتند گذشته ها آینده هنوز هم، در ابهام آویز است... این رنگ های بر نقاشی گویای حال این پاییزَند بیت هایی، ز گزند عشق می‌خوانم! قلم ها رقصیدند رنگ های نقیض آویختند ابر ها را امیدی نیست بهر گریستن آن سوی کوچ پرنده های مدادی باید ندایی بنویسد پاییز غرق عشقی بود نسیم سردی ز آن سوی زمستان آمد جدایی آموخت تن زرد برگ ها لرزید رفت باران... قطره های وقت، نقاب نهانی بر این ابر هاست آری ز زمانی که عشق رفت، زمستانی پشت این برگ هاست سیاهی روی بیت ها رنگ زند آرام... کور کند و گوید کجاست پاییز؟! پاییز شعر های آن سهراب! توطئه دیگری فصل هاست... ‌شب یلدا به درازایی کشید گل های بهار گرمی شهریور یخی بودن دی پاییز نویی ساخت... اگر دلگیر است اگر کنار آفتابی، نسیمی ز سوی برف می آید توطئه ديگری فصل هاست #امیرحسین_کیان #پاییز
مدیر بازدید : 249 دوشنبه 23 مهر 1397 نظرات (0)
میگفت همه پاییز رو دوست دارن چون برگ درختا نارنجی میشه،بارون میاد،هوا خنکه به همون اندازه هم ازش بدشون میاد چون فصل حساسیت و سرماخوردگی و بادوخاکه میگفت توهم مثل اونایی،همتون پاییز رو میکنین تو بوق و کرنا ولی اگه پاش بیفته بهارو انتخاب میکنین گفتم ببین شاید برای بقیه پاییز همونی باشه که تو میگی ولی برای من فرق میکنه پاییز برای من رفتن تو یه خلسه ی بزرگه ، ظهرا میخوابم و بعد از ظهر با صدای بارون بیدار میشم،یه قهوه درست میکنم فقط بخاطر اینکه تو اون هوای گرفته می چسبه سعی میکنم با هزار زورم که شده دو تا بیت بارونی بگم و آخرشم از اینکه قشنگ نشد یا قافیه هاش جور در نیومد کلافه بشم و بی خیالش بشم برم سراغ آهنگام و از بینشون آلبوم پاییز سال بعد رستاکو پلی کنم و بلند بلند همراهش بخونم پاییز برای من یعنی اگه کل تابستون هوا آفتابیه ،باید کل پاییزم هوا ابری و بارونی باشه یعنی تو ظرف میوه ها انار و خرمالو بهت چشمک بزنن و طعم گس خرمالو تو رو ببره به خاطرات پاییز سال قبل،همونجا که برگای زرد و نارنجی درختای چنار زیر پات له میشدن و تو سرخوش از صدای خرچ و خرچ برگا و قارقار کلاغ ها به راهپیماییت ادامه میدادی خلاصه که پاییز واسه من یه دنیای دیگه ست،یه رویا تو واقعیته دیدم همونجور که داشت قهوشو میخورد لبخند میزد،فنجونو گذاشت رو میز و گفت بازم میگم،تو با بقیشون هیچ فرقی نداری! #کمند_نظری #پاییز
مدیر بازدید : 204 شنبه 14 مهر 1397 نظرات (0)

 

*****

میگفت همه پاییز رو دوست دارن چون برگ درختا نارنجی میشه،بارون میاد،هوا خنکه به همون اندازه هم ازش بدشون میاد چون فصل حساسیت و سرماخوردگی و بادوخاکه

میگفت توهم مثل اونایی،همتون پاییز رو میکنین تو بوق و کرنا ولی اگه پاش بیفته بهارو انتخاب میکنین

گفتم ببین شاید برای بقیه پاییز همونی باشه که تو میگی ولی برای من فرق میکنه

پاییز برای من رفتن تو یه خلصه ی بزرگه ، ظهرا میخوابم و بعد از ظهر با صدای بارون بیدار میشم،یه قهوه درست میکنم فقط بخاطر اینکه تو اون هوای گرفته می چسبه

سعی میکنم با هزار زورم که شده دو تا بیت بارونی بگم و آخرشم از اینکه قشنگ نشد یا قافیه هاش جور در نیومد کلافه بشم و بی خیالش بشم

برم سراغ آهنگام و از بینشون آلبوم پاییز سال بعد رستاکو پلی کنم و بلند بلند همراهش بخونم

پاییز برای من یعنی اگه کل تابستون هوا آفتابیه ،باید کل پاییزم هوا ابری و بارونی باشه 

یعنی تو ظرف میوه ها انار و خرمالو بهت چشمک بزنن و گس خرمالو تو رو ببره به خاطرات پاییز سال قبل،همونجا که برگای زرد و نارنجی درختای چنار زیر پات له میشدن و تو سرخوش از صدای خرچ و خرچ  برگا و قارقار کلاغ ها به راهپیماییت ادامه میدادی

خلاصه که پاییز واسه من یه دنیای دیگه ست،یه رویا تو واقعیته

دیدم همونجور که داشت قهوشو میخورد لبخند میزد،فنجونو گذاشت رو میز و گفت بازم میگم،تو با بقیشون هیچ فرقی نداری!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 282
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 446
  • آی پی دیروز : 393
  • بازدید امروز : 10,185
  • باردید دیروز : 1,075
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19,721
  • بازدید ماه : 19,721
  • بازدید سال : 146,477
  • بازدید کلی : 5,183,991
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت