loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 238 یکشنبه 15 مهر 1397 نظرات (0)

سرزمین پریان

مرتضی کربلایی لو

جهان‌ها از هم گسسته‌اند. روزنه‌هایی که بشود هروقت دلت خواست بازشان کرد و آن یکی جهان را تماشا کرد، وجود ندارند. اگر هم باشند، زیر هزاربوته استتار شده‌اند. یکی از جهان‌های شاد، سرزمین پریان است. اخیراً برخی این مضمون را کوک کرده‌اند که قصه‌های پریان برای بچه‌ها مناسب نیست، چراکه در آن گاهی قساوت و خون هست. موافق نیستم، چون من به جزئیات، بهایی بیش از آن کلیتی که جاری در این قصه‌هاست نمی‌دهم. و چه کسی گفته مخاطب این قصه‌ها فقط بچه‌هایند؟ هرچه باشد، همۀ این بساط، در جهانی شاد اتفاق می‌افتد. انرژی‌ها مثل حال و هوای خود جنگل، که اقلیم پریان است، بالاست. به شما می‌گویم یکی از روزنه‌ها به مملکت پریان، دم صبح گشوده می‌شود. وقتی معشوقه‌تان هنوز از خواب بیدار نشده است. کاش وقتتان برای رفتن به سر کار تنگ نباشد، کاش برای این‌که صبحانه‌تان را آماده کند، بیدارش نکنید. بلکه آرنج زیر سر بگذارید و زیبایی خفته‌اش را تماشا کنید، آن زیبایی که به سبب خواب از شما گسسته و پری شده است. به پیچ و تاب آشفتۀ موها دقیق شوید و جنگل را احضار کنید. چه بسا ببینید در خواب لبخند می‌زند. و چه خوشبختید اگر وقتی بیدار شد و از او پرسیدید چه خوابی می‌دیده، به یادش بیاورد و بگوید شما را.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 191
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 541
  • آی پی دیروز : 348
  • بازدید امروز : 1,141
  • باردید دیروز : 952
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 4,321
  • بازدید ماه : 4,321
  • بازدید سال : 131,077
  • بازدید کلی : 5,168,591
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت