حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت
می خواست رخش پیش عدو زرد نباشد
ای کاش یکی بود در آن کوچه و می گفت
آن کس که به زن حمله کند، مرد نباشد
ای تاج سر عالم و آدم زهرا
از کودکی ام دل به تو دادم زهرا
آن روز که من هستم و تاریکی قبر
جان حسنت برس به دادم زهرا
الهی داد از این دل داد از این دل
کنار قبر زهرا کرده منزل
بگو زهرا زجا خیزد ببیند
که اشک دیده کرد خاک او گل
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
دوباره چشمهی اشک است که میجوشد
در امتداد نالهی یک طفل به پای تابوتی
خـــــــــدا مادرم را کجا می برند؟
ایام فاطمیه تسلیت و تعزیت باد
بی تو با شمع علی تا به سحر می سوزد
شمع می میرد و او بار دگر می سوزد
یک نفر مثل درختان سپیدار بلند
در خیالش همه شب بین دو در می سوزد
ای بتول پاک السلام، قلب چاک چاک السلام
حاصل جوانی علی، ماه ارغوانی علی
لحظه ای درنگ کن بمان، وقت ناتوانی علی
بی تو سر بلند میکنند، دشمنان جانی علی
بی تو سجده میکند به خاک، روح آسمانی علی
بانو نمی یابیمت، اما کنار تو گریه مرسوم است
مگر می توان پهلوی تو بود و شکسته نبود
نام خود را خصم، داغ ننگ زد
دید بار شیشه داری، سنگ زد
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود
روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟
فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهرای 18 ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است دفتر در مقام سخت زینب پرور است
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
ﺍﯼ ﺭﻭﺡ ﺩﻭ ﺻﺪ ﻣﺴﯿﺢ ﻣﺤﺘﺎﺝ دَمَت
ﺯﻫﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻏﺒﺎﺭ ﻗﺪﻣﺖ
ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺣﺮﻡ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﺎﻧﻮ؟
ﺍﯼ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ، ﺣرمت
تو فرد ترین وحیــدۀ تاریخی، مستوره ترین ندیــدۀ تاریخی
از تربـت پنهان تـو معلــوم شده، مظلومه ترین شهیدۀ تاریخی
السلام عیلک یا فاطمه الزهرا
در ظلمت شب شهاب را می شستند
آیینه افتاب را می شستند
در چشمه خون چکان چشمان علی
پیمانه نور ناب را می شستند
رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد
این خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در می دوزد