loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 176 پنجشنبه 11 مهر 1398 نظرات (0)

 

#یک داستان واقعی

 

پرستار ، مرد با یونیفرم ارتشی با ظاهری خسته و مضطرب را بالای سر بیماری آورد و به پیرمردی که

روی تخت دراز کشیده بود گفت: آقا پسر شما اینجاست پرستار مجبور شد چند بار حرفش را تکرار کند تا

بیمار چشمانش را باز کند

پیرمرد به سختی چشمانش را باز کرد و در حالیکه...
 
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 300
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 433
  • آی پی دیروز : 393
  • بازدید امروز : 4,551
  • باردید دیروز : 1,075
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14,087
  • بازدید ماه : 14,087
  • بازدید سال : 140,843
  • بازدید کلی : 5,178,357
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت