#مصاحبه استخدام
مردی به نام استیو، برای انجام مصاحبه حضوری شغلی که صدها متقاضی داشت به شرکتی رفت.
مدیر شرکت، به جای آن که سین جیم کند، یک ورقه کاغذ گذاشت جلوی استیو و از او خواست برای استخدام، تنها به یک سوال پاسخ بدهد.
سوال این بود:شما در یک شب بسیار سرد و توفانی، در جاده ای خلوت رانندگی می کنید، ناگهان متوجه می شوید که...
مدیر شرکت، به جای آن که سین جیم کند، یک ورقه کاغذ گذاشت جلوی استیو و از او خواست برای استخدام، تنها به یک سوال پاسخ بدهد.
سوال این بود:شما در یک شب بسیار سرد و توفانی، در جاده ای خلوت رانندگی می کنید، ناگهان متوجه می شوید که...