حكايتي از بزرگان نقل مي كنند كه بسيار شنيدني است . حكايت اين است :
مردي بود بسيار متمكن و پولدار ، روزي به تعدادي كارگر براي انجام كارهاي باغش نياز داشت . بنابراين
، پيشكارش را به ميدان شهر فرستاد تا كارگراني را براي كار اجير كند . پيشكار رفت و همه ي كارگران
موجود در ميدان شهر را اجير كرد و ...