يک کرگدن جوان، تنهايي توي جنگل مي رفت. دم جنبانکي که همان اطراف پرواز مي کرد ،
او را ديد و از او پرسيد که چرا تنهاست...
کرگدن گفت: همه ي کرگدن ها تنها هستند !
دم جنبانک گفت: يعني تو يک دوست هم نداري؟
کرگدن پرسيد: دوست يعني چي؟
دم جنبانک گفت: دوست ، يعني کسي که با تو بيايد ، دوستت داشته باشد و به تو کمک بکند.
کرگدن گفت : نه امکان ندارد ، کرگدن ها نمي توانند با کسي دوست شوند.
دم جنبانک گفت : اما پشت تو ...