بعضی صبحها که از خواب بیدار میشدم، دلم میخواست با پیراهن خواب کهنه، موهای شانه نکرده و جورابهای لنگه به لنگه جلو تلوزیون بنشینم و کارتون تماشا کنم. کارتونهای والت دیزنی را دوست داشتم. دلم میخواست انگور بی دانه جلویم بگذارم و در دنیای دختر خاکستر نشین، زیبای خفته و سفید برفی و هفت کوتوله غرق شوم. دلم میخواست دختر خاکستر نشین باشم و زیبای خفته و سفید برفی، در انتظار شاهزادهام که کدو تنبلم را به کالسکه ای زرین تبدیل کند
#لنگه به لنگه
#رویا پیرزاد
درباره
داستان کوتاه ,