loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 234 چهارشنبه 23 آبان 1397 نظرات (0)
در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود. هیچکس نمی دانست که چرا او تنهاست و زن و فرزندی ندارد. او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود. شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد ... #لبخند
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 61
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 360
  • آی پی دیروز : 277
  • بازدید امروز : 2,913
  • باردید دیروز : 534
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 6,177
  • بازدید ماه : 29,212
  • بازدید سال : 155,968
  • بازدید کلی : 5,193,482
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت