در یکی از شهرهای اروپایی پیرمردی زندگی می کرد که تنها بود. هیچکس نمی دانست که چرا او
تنهاست و زن و فرزندی ندارد. او دارای صورتی زشت و کریه المنظر بود.
شاید به خاطر همین خصوصیت هیچکس به سراغش نمی آمد و از او وحشت داشتند ، کودکان از او
دوری می جستند و مردم از او کناره گیری می کردند. قیافه ی زننده و...