loading...
داستان کوتاه
مدیر بازدید : 209 جمعه 11 آبان 1397 نظرات (0)
امه را لای آلبوم می‎گذارم، تقریباً مطمئنم تا ایشان تشریف می‎برند دوش بگیرند، جنابعالی البته پس از بازكردن كشوها و بررسی مارك لوازم‎آرایش عطر و اسپری‎های من، و دیدن كشوی لباس‎زیرهایم و حتی بررسی سایز و مدل آن‎ها، یك‌راست می‎روید سراغ قفسه‌ی آلبوم‎ها و مسلماً همین آلبوم را از میان آلبوم‎های دیگر انتخاب خواهید كرد، چون از همه‌ی آلبو‎م‎ها ضخیم‎تر است و غیر از آلبوم عروسی، تنها آلبوم مشترك پس از ازدواجمان است. تعجب نكنید، من عادتم بوده و هست، جوراب‎ها و لباس‎زیرهایم را جینی از بازار می‎خرم؛ و این كار هیچ ربطی به عاشق شما ندارد. او در این چهارده سال حتی یك جوراب هم برایم نخریده! و اصلاً نمی‎داند آن را از كجا باید خرید و یا ... #شب های چهارشنبه #آذرخت بهرامی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما محتوای وبلاگ چطور بود؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5000
  • کل نظرات : 164
  • افراد آنلاین : 48
  • تعداد اعضا : 44
  • آی پی امروز : 312
  • آی پی دیروز : 277
  • بازدید امروز : 1,204
  • باردید دیروز : 534
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 4,468
  • بازدید ماه : 27,503
  • بازدید سال : 154,259
  • بازدید کلی : 5,191,773
  • کدهای اختصاصی

    جاوا اسكریپت